هیچ شده دماغتو بچسبونی به آسفالت و راه بری ؟
هیچ شده از بیرون یه نگاه کوچولو به خودت کنی؟
هیچ شده از بعد از کلی راه رفتن برسی خونه و زنجیر بشی به نرده های ِ سرد ِ ایوون !
هیچ شده گشنه باشی و به غذا فکر نکنی ؟! تشنه باشی و به آب !
هیچ شده خوشحال باشی و یهو همه ی بدبختیات یادت نیاد !
هیچ شده روز ِ تولدتو توی مترو داد بزنی ؟!
هیچ نشده ! میدونم ! نشده !