تراوشات مغز پریود من

کاش بیداری و آرامش جمع می شدند

تراوشات مغز پریود من

کاش بیداری و آرامش جمع می شدند

اماله

هیچ شده دماغتو بچسبونی به آسفالت و راه بری ؟

هیچ شده از بیرون یه نگاه کوچولو به خودت کنی؟

هیچ شده از بعد از کلی راه رفتن برسی خونه و زنجیر بشی به نرده های ِ سرد ِ ایوون !

هیچ شده گشنه باشی و به غذا فکر نکنی ؟! تشنه باشی و به آب !

هیچ شده خوشحال باشی و یهو همه ی بدبختیات یادت نیاد !

هیچ شده روز ِ تولدتو توی مترو داد بزنی ؟!

هیچ نشده ! میدونم ! نشده !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد